معنی فارسی match fit
B2در وضعیت تناسب و آمادگی کامل برای مسابقه.
In optimal physical condition to participate in a match.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او در وضعیت آمادگی کامل است و آماده بازی است.
مثال:
He is match fit and ready to play.
معنی(example):
بازیکن پس از یک ماه تمرین در وضعیت آمادگی کامل بود.
مثال:
The player was match fit after a month of training.
معنی فارسی کلمه match fit
:
در وضعیت تناسب و آمادگی کامل برای مسابقه.