معنی فارسی matchable

B2

قابل هماهنگی یا تطبیق با موارد دیگر.

Able to be matched or paired with something else.

example
معنی(example):

این کاشی‌ها با رنگ‌های دیگر قابل هماهنگی هستند.

مثال:

These tiles are matchable with other colors.

معنی(example):

طرح‌های هماهنگ‌شده برای این طراحی قابل تطبیق هستند.

مثال:

The matched patterns are matchable for this design.

معنی فارسی کلمه matchable

: معنی matchable به فارسی

قابل هماهنگی یا تطبیق با موارد دیگر.