معنی فارسی matchboxes

A1

جعبه‌ای که کبریت‌ها در آن قرار می‌گیرند، لازم برای روشن کردن آتش.

A container for holding matches, used for starting a fire

noun
معنی(noun):

A small cardboard box in which matches are kept.

معنی(noun):

Any small die-cast toy car, usually collectible.

example
معنی(example):

من یک جعبه کبریت را باز کردم تا شمع را روشن کنم.

مثال:

I opened a matchbox to light the candle.

معنی(example):

جعبه‌های کبریت می‌توانند در اندازه‌ها و طراحی‌های مختلفی بیایند.

مثال:

Matchboxes can come in various sizes and designs.

معنی فارسی کلمه matchboxes

: معنی matchboxes به فارسی

جعبه‌ای که کبریت‌ها در آن قرار می‌گیرند، لازم برای روشن کردن آتش.