معنی فارسی matiest
B1بیشترین کیفیت یا حالت ماتی را دارد، به شیء یا موضوعی اشاره دارد که فاقد براقیت است.
The most matte, indicating a non-reflective surface quality.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این ماتیترین چیزی است که امروز دیدهام.
مثال:
This is the matiest thing I've seen today.
معنی(example):
آن پالتو ماتیترین پالتوهاست.
مثال:
That coat is the matiest of all the coats.
معنی فارسی کلمه matiest
:
بیشترین کیفیت یا حالت ماتی را دارد، به شیء یا موضوعی اشاره دارد که فاقد براقیت است.