معنی فارسی matronhood
B2مادر بودن، وضعیت یا نقش مادری در جامعه، اغلب با احترام و خرد همراه است.
The condition or state of being a matron; often denotes respectability and authority.
- NOUN
example
معنی(example):
مادر بودن او احترام زیادی برایش در جامعه به ارمغان آورد.
مثال:
Her matronhood brought her great respect in the community.
معنی(example):
مادر بودن معمولاً با خرد و اقتدار همراه است.
مثال:
Matronhood is often associated with wisdom and authority.
معنی فارسی کلمه matronhood
:
مادر بودن، وضعیت یا نقش مادری در جامعه، اغلب با احترام و خرد همراه است.