معنی فارسی matronizing
B1مادری کردن (به صورت حال حاضر)، رفتار کنایهآمیز به کسی که کمتر از خود را ببیند.
The act of treating someone in a condescending way, often by giving unsolicited advice.
- VERB
example
معنی(example):
او با همیشه دادن نصیحت، به او مادری میکند.
مثال:
She is matronizing him by always giving advice.
معنی(example):
رفتار مادری میتواند دیگران را آزار دهد.
مثال:
Matronizing behavior can annoy others.
معنی فارسی کلمه matronizing
:
مادری کردن (به صورت حال حاضر)، رفتار کنایهآمیز به کسی که کمتر از خود را ببیند.