معنی فارسی matterless

B2

بی‌اهمیت، به معنی چیزی که ارزش یا تاثیری ندارد.

Having no significance or importance.

example
معنی(example):

این مسأله در مقیاس وسیع چیز مهمی به نظر نمی‌رسید.

مثال:

The issue seemed matterless in the grand scheme of things.

معنی(example):

او در مقایسه با دستاوردهای دیگران احساس بی‌اهمیتی می‌کرد.

مثال:

He felt matterless compared to the achievements of others.

معنی فارسی کلمه matterless

: معنی matterless به فارسی

بی‌اهمیت، به معنی چیزی که ارزش یا تاثیری ندارد.