معنی فارسی maunch

B1

ماونچ به وضعیتی از بی‌نظمی و شلوغی اشاره دارد، به ویژه در نظر به آشپزی.

A state of disorder or mess, especially in cooking contexts.

example
معنی(example):

او در حال شلوغ کردن آشپزخانه بود.

مثال:

He was on a maunch, making a big mess in the kitchen.

معنی(example):

شلوغی آشپزی او آرد را در همه جا پخش کرد.

مثال:

Her cooking maunch left flour everywhere.

معنی فارسی کلمه maunch

: معنی maunch به فارسی

ماونچ به وضعیتی از بی‌نظمی و شلوغی اشاره دارد، به ویژه در نظر به آشپزی.