معنی فارسی maxillaries

B2

ماگزیل‌ها، شکل جمع ماگزیلار، اشاره به استخوان‌ها یا ساختارهای فک که در صورت وجود دارند.

The plural form of maxillar, referring to the jaw-related bones or structures.

example
معنی(example):

دامپزشک به دقت ماگزیل‌ها را در حیوان معاینه کرد.

مثال:

The veterinarian examined the maxillaries of the animal carefully.

معنی(example):

در انسان‌ها، ماگزیل‌ها به تقارن کلی صورت کمک می‌کنند.

مثال:

In humans, the maxillaries contribute to the overall symmetry of the face.

معنی فارسی کلمه maxillaries

: معنی maxillaries به فارسی

ماگزیل‌ها، شکل جمع ماگزیلار، اشاره به استخوان‌ها یا ساختارهای فک که در صورت وجود دارند.