معنی فارسی maxillary

B1 /ˈmæksɪlɛɹi/

ماگزیلاری به ساختارها و نواحی مربوط به ماگزیلا اشاره دارد، به ویژه در زمینه‌های پزشکی و آناتومی.

Pertaining to the maxilla, often used in medical or anatomical contexts.

noun
معنی(noun):

The upper jawbone, or a tooth growing from the upper jawbone.

adjective
معنی(adjective):

Of or relating to the jaw or jawbone.

example
معنی(example):

سینوس‌های ماگزیلاری در پشت استخوان‌های گونه قرار دارند.

مثال:

The maxillary sinuses are located behind the cheekbones.

معنی(example):

مشکلات در ناحیه ماگزیلاری می‌تواند بر تنفس فرد تأثیر بگذارد.

مثال:

Problems in the maxillary area can affect one's breathing.

معنی فارسی کلمه maxillary

: معنی maxillary به فارسی

ماگزیلاری به ساختارها و نواحی مربوط به ماگزیلا اشاره دارد، به ویژه در زمینه‌های پزشکی و آناتومی.