معنی فارسی maxillipede
B1مکانیسم یا بخشی که به موجودات کمک میکند تا غذا را بهتر مدیریت کنند.
A type of appendage in certain arthropods, often involved in feeding and manipulation.
- OTHER
example
معنی(example):
ماکسیلیپد حشره به آن در دستکاری غذا کمک میکند.
مثال:
The maxillipede of the insect helps it manipulate food.
معنی(example):
دانشمندان عملکرد ماکسیلیپد را در گونههای مختلف حشرات شناسایی کردند.
مثال:
Scientists identified the function of the maxillipede in different insect species.
معنی فارسی کلمه maxillipede
:
مکانیسم یا بخشی که به موجودات کمک میکند تا غذا را بهتر مدیریت کنند.