معنی فارسی maximally
B1به صورت حداکثری، به معنای بهرهبرداری از حداکثر ظرفیت یا اندازه چیزی.
In the most complete or largest possible manner; to the greatest degree.
- ADVERB
example
معنی(example):
او هدفش این بود که از فضا به طور حداکثری برای رویداد استفاده کند.
مثال:
He aimed to utilize the space maximally for the event.
معنی(example):
این تجهیزات میتوانند به طور حداکثری برای عملکرد بهتر تنظیم شوند.
مثال:
The equipment can be adjusted maximally for better performance.
معنی فارسی کلمه maximally
:
به صورت حداکثری، به معنای بهرهبرداری از حداکثر ظرفیت یا اندازه چیزی.