معنی فارسی meadowed
B1به معنای ایجاد یا پوشاندن با مرتع یا چمنزارطبیعی، در مواقعی اشاره به پوشش گیاهی دارد.
To become or cover with meadows.
- VERB
example
معنی(example):
این زمین در بهار با گلهای وحشی چمن زده بود.
مثال:
The field had meadowed with wildflowers in spring.
معنی(example):
کشاورز قدردان این بود که چگونه زمین به طور طبیعی چمن زده بود.
مثال:
The farmer appreciated how the land had meadowed naturally.
معنی فارسی کلمه meadowed
:
به معنای ایجاد یا پوشاندن با مرتع یا چمنزارطبیعی، در مواقعی اشاره به پوشش گیاهی دارد.