معنی فارسی meal-time

B1

زمانی که غذا خورده می‌شود، که ممکن است شامل عادات و رسوم خاصی باشد.

The period during which a meal is taken.

example
معنی(example):

در زمان غذا خوردن، معمولاً داستان‌هایی را به اشتراک می‌گذاریم.

مثال:

During meal-time, we often share stories.

معنی(example):

زمان غذا خوردن، فرصتی عالی برای ایجاد ارتباط است.

مثال:

Meal-time is a great opportunity to bond.

معنی فارسی کلمه meal-time

: معنی meal-time به فارسی

زمانی که غذا خورده می‌شود، که ممکن است شامل عادات و رسوم خاصی باشد.