معنی فارسی meaningfully
B2به گونهای با معنا یا مفهوم مهم که نشاندهنده توجه یا عواطف است.
In a way that has meaning or significance; with intention and depth.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
In a meaningful or significant manner.
example
معنی(example):
او به نگرانیهای او معنادار گوش داد و نشان داد که برای او اهمیت قائل است.
مثال:
He listened meaningfully to her concerns, showing he cared.
معنی(example):
آنها در طول جلسه بهطور معناداری تعامل کردند که به ایدههای عالی منجر شد.
مثال:
They interacted meaningfully during the meeting, resulting in great ideas.
معنی فارسی کلمه meaningfully
:
به گونهای با معنا یا مفهوم مهم که نشاندهنده توجه یا عواطف است.