معنی فارسی meanness

B1

حالت یا ویژگی خسیس بودن، ناپسند بودن یا برخوردهای بد و بی‌رحمانه با دیگران.

The quality of being unkind, cruel, or stingy.

noun
معنی(noun):

The condition, or quality, of being mean (any of its definitions)

مثال:

This figure is of a later date, by the meanness of the workmanship. Addison

معنی(noun):

A mean act.

example
معنی(example):

خساست او زمانی که از کمک کردن خودداری کرد، واضح بود.

مثال:

Her meanness was evident when she refused to help.

معنی(example):

خساست می‌تواند احساسات مردم را جریحه‌دار کند.

مثال:

Meanness can hurt people's feelings.

معنی فارسی کلمه meanness

: معنی meanness به فارسی

حالت یا ویژگی خسیس بودن، ناپسند بودن یا برخوردهای بد و بی‌رحمانه با دیگران.