معنی فارسی measurable

B2 /ˈmɛʒəɹəbəl/

قابل اندازه‌گیری، به چیزی اشاره دارد که می‌توان آن را با استفاده از معیارها یا فرایندهایی خاص به دقت سنجید.

Able to be measured; capable of being quantified.

noun
معنی(noun):

That which can be measured; a metric.

adjective
معنی(adjective):

Able to be measured.

معنی(adjective):

Of significant importance.

example
معنی(example):

موفقیت پروژه قابل اندازه‌گیری است و می‌توان آن را در طول زمان ارزیابی کرد.

مثال:

The project's success is measurable and can be evaluated over time.

معنی(example):

او اهداف قابل اندازه‌گیری را ترجیح می‌دهد تا پیشرفت خود را دنبال کند.

مثال:

She prefers measurable goals to keep track of her progress.

معنی فارسی کلمه measurable

: معنی measurable به فارسی

قابل اندازه‌گیری، به چیزی اشاره دارد که می‌توان آن را با استفاده از معیارها یا فرایندهایی خاص به دقت سنجید.