معنی فارسی mechanismic
B2مکانیسمی، تأکید بر اینکه همه کارکردها و پدیدهها میتوانند به صورت مکانیکی توضیح داده شوند.
Relating to a worldview that interprets phenomena in mechanical terms.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
نگرش مکانیسمی بر جنبههای مکانیکی طبیعت تأکید میکند.
مثال:
The mechanicismic view emphasizes the mechanical aspects of nature.
معنی(example):
در فلسفه، نظریههای مکانیسمی گاه ممکن است عوامل زیستی حیاتی را نادیده بگیرند.
مثال:
In philosophy, mechanicismic theories can sometimes overlook vital biological factors.
معنی فارسی کلمه mechanismic
:
مکانیسمی، تأکید بر اینکه همه کارکردها و پدیدهها میتوانند به صورت مکانیکی توضیح داده شوند.