معنی فارسی mechanotherapist
B1پزشکی که تخصصش در استفاده از روشهای مکانیکی برای درمان بیماران است.
A therapist specializing in mechanotherapy practices.
- NOUN
example
معنی(example):
مکانوتراپیست یک برنامه برای بهبودی بیمار تهیه کرد.
مثال:
The mechanotherapist devised a plan for the patient's recovery.
معنی(example):
یک مکانوتراپیست واجد شرایط میتواند مراقبتهای تخصصی ارائه دهد.
مثال:
A qualified mechanotherapist can provide specialized care.
معنی فارسی کلمه mechanotherapist
:
پزشکی که تخصصش در استفاده از روشهای مکانیکی برای درمان بیماران است.