معنی فارسی medallioned
B2مدالی شده، به معنای داشتن یا نشان دادن ویژگیهای مرتبط با مدال.
Decorated with a medallion or medallions.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پرده مدالی یک لمسه از زیبایی به اتاق افزود.
مثال:
The medallioned curtain added a touch of elegance to the room.
معنی(example):
او یک گردنبند مدالی پوشید که در نور میدرخشید.
مثال:
She wore a medallioned necklace that sparkled in the light.
معنی فارسی کلمه medallioned
:
مدالی شده، به معنای داشتن یا نشان دادن ویژگیهای مرتبط با مدال.