معنی فارسی medications
B1داروهایی که برای درمان بیماری‌ها و وضعیت‌های پزشکی تجویز می‌شوند.
Substances used for medical treatment, especially to relieve pain or cure illnesses.
- noun
noun
معنی(noun):
A medicine, or all the medicines regularly taken by a patient.
معنی(noun):
The administration of medicine.
example
معنی(example):
داروخانه داروهای مختلفی برای بیماری‌های مختلف ارائه می‌دهد.
مثال:
The pharmacy provides various medications for different ailments.
معنی(example):
او فراموش کرد که داروهایش را صبح امروز بخورد.
مثال:
He forgot to take his medications this morning.
معنی فارسی کلمه medications
:
داروهایی که برای درمان بیماری‌ها و وضعیت‌های پزشکی تجویز می‌شوند.
