معنی فارسی medicinary

B2

درارتباط با درمان و پزشکی، مخصوصا در مورد گیاهان دارویی.

Relating to or used in the practice of healing; medicinal.

example
معنی(example):

کتاب قدیمی اطلاعاتی درباره‌ی روش‌های درمانی داشت.

مثال:

The old book contained information about medicinal practices.

معنی(example):

دانش درمانی برای داروهای گیاهی اهمیت دارد.

مثال:

Medicinary knowledge is important for herbal medicine.

معنی فارسی کلمه medicinary

: معنی medicinary به فارسی

درارتباط با درمان و پزشکی، مخصوصا در مورد گیاهان دارویی.