معنی فارسی mediety
B1به وضعیتی اشاره دارد که در آن شرایط یا بیماری خاص در بیمار وجود دارد و بر روند درمان تأثیر میگذارد.
Refers to a condition in which a specific disease or situation exists in a patient, influencing treatment processes.
- NOUN
example
معنی(example):
وضعیت مدیتی بیمار در تصمیمگیریهای درمانی بسیار مهم است.
مثال:
The mediety of the patient's condition is crucial for treatment decisions.
معنی(example):
درک مدیتی در سفارشیسازی مداخلات برای نتایج بهتر کمک میکند.
مثال:
Understanding the mediety helps in tailoring interventions for better outcomes.
معنی فارسی کلمه mediety
:
به وضعیتی اشاره دارد که در آن شرایط یا بیماری خاص در بیمار وجود دارد و بر روند درمان تأثیر میگذارد.