معنی فارسی mediglacial
B2به مناطق و پدیدههای مربوط به یخچالها اشاره دارد.
Relating to glaciers, especially in a medical or scientific context.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
منطقه یخچالی پزشکی غنی از شکلهای یخی منحصر به فرد بود.
مثال:
The mediglacial area was rich in unique ice formations.
معنی(example):
دانشمندان اثرات یخچالی را بر روی اکوسیستم بررسی کردند.
مثال:
Scientists studied the mediglacial effects on the ecosystem.
معنی فارسی کلمه mediglacial
:
به مناطق و پدیدههای مربوط به یخچالها اشاره دارد.