معنی فارسی mediocracy
B2مدیوکراسی اشاره به جامعهای دارد که در آن افراد متوسط و نه برتر، موفقیت بیشتری دارند.
A condition or system in which average or mediocre performance is often the standard.
- noun
noun
معنی(noun):
A social hierarchy in which the mediocre prevails.
example
معنی(example):
مدیوکراسی اغلب به عدم نوآوری و خلاقیت منجر میشود.
مثال:
Mediocracy often leads to a lack of innovation and creativity.
معنی(example):
در یک مدیوکراسی، عملکرد متوسط معمولاً به عنوان هنجار پذیرفته میشود.
مثال:
In a mediocracy, average performance is often accepted as the norm.
معنی فارسی کلمه mediocracy
:
مدیوکراسی اشاره به جامعهای دارد که در آن افراد متوسط و نه برتر، موفقیت بیشتری دارند.