معنی فارسی meetable
B1زمان یا شرایطی که ملاقات در آن ممکن باشد.
Referring to a time or place suitable for a meeting.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ما یک تاریخ قابل ملاقات برای پروژه داریم.
مثال:
We have a meetable date for the project.
معنی(example):
زمان قابل ملاقات بهگونهای انتخاب شد که همه بتوانند شرکت کنند.
مثال:
The meetable time was chosen to accommodate everyone.
معنی فارسی کلمه meetable
:
زمان یا شرایطی که ملاقات در آن ممکن باشد.