معنی فارسی melancholiac

B2

شخصی که به طور مداوم در حال تجربه حس ملانکولیا است.

A person who frequently experiences melancholy.

noun
معنی(noun):

A person who is habitually melancholy.

example
معنی(example):

ملانکولیاک اغلب شعر می‌نویسد تا احساساتش را بیان کند.

مثال:

The melancholiac often writes poetry to express their feelings.

معنی(example):

بسیاری از ملانکولیاک‌ها در تنهایی آرامش می‌یابند.

مثال:

Many melancholiacs find comfort in solitude.

معنی فارسی کلمه melancholiac

: معنی melancholiac به فارسی

شخصی که به طور مداوم در حال تجربه حس ملانکولیا است.