معنی فارسی melanemia
B1وضعیتی که در آن رنگدانههای تیره در خون وجود دارد.
A condition characterized by the presence of dark pigments in the blood.
- NOUN
example
معنی(example):
ملانمی یک وضعیت است که با رنگدانههای تیره در خون مشخص میشود.
مثال:
Melanemia is a condition characterized by dark pigmentation in the blood.
معنی(example):
پزشکان بیماران را برای علائم ملانمی ارزیابی میکنند.
مثال:
Doctors evaluate patients for signs of melanemia.
معنی فارسی کلمه melanemia
:
وضعیتی که در آن رنگدانههای تیره در خون وجود دارد.