معنی فارسی membrana

B1

membrana، غشایی که در سیستم‌های بیولوژیکی وجود دارد و وظایفی از جمله محافظت و انتقال مواد را بر عهده دارد.

A thin layer or membrane that serves various functions in biological systems.

example
معنی(example):

membrana به عنوان یک مانع عمل می‌کند که ورود و خروج مواد به سلول را تنظیم می‌کند.

مثال:

The membrana serves as a barrier regulating what enters and leaves the cell.

معنی(example):

membrana می‌تواند در سیستم‌های زیستی مختلفی یافت شود که هر کدام عملکردهای خاصی دارند.

مثال:

Membrana can be found in various biological systems, each with specific functions.

معنی فارسی کلمه membrana

: معنی membrana به فارسی

membrana، غشایی که در سیستم‌های بیولوژیکی وجود دارد و وظایفی از جمله محافظت و انتقال مواد را بر عهده دارد.