معنی فارسی menacement
B1تهدید، وضعیتی که در آن خطر یا آسیب به وجود میآید.
An act or instance of threatening or causing harm.
- NOUN
example
معنی(example):
شرکت گزارشی درباره تهدید آلودگی صنعتی تهیه کرد.
مثال:
The company filed a report about the menace of industrial pollution.
معنی(example):
او نگرانیهای خود را درباره تهدید به حیات وحش در منطقه ابراز کرد.
مثال:
He expressed his concerns about the menace to wildlife in the area.
معنی فارسی کلمه menacement
:
تهدید، وضعیتی که در آن خطر یا آسیب به وجود میآید.