معنی فارسی menacingly
B2به شکل تهدیدآمیز، توصیف عمل یا وضعیتی که احساس ترس یا خطر را برمیانگیزد.
In a threatening manner; causing fear or apprehension.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
In a menacing manner.
example
معنی(example):
او به طرز تهدیدآمیزی جلو آمد و باعث شد همه عصبی شوند.
مثال:
He stepped forward menacingly, making everyone nervous.
معنی(example):
رعد و برق از دور به طرز تهدیدآمیزی ناهنجار بود.
مثال:
The thunder rumbled menacingly in the distance.
معنی فارسی کلمه menacingly
:
به شکل تهدیدآمیز، توصیف عمل یا وضعیتی که احساس ترس یا خطر را برمیانگیزد.