معنی فارسی mendable
B1قابل تعمیر، اصلاح یا بهبود.
Capable of being repaired or fixed.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
صندلی شکسته با چند ابزار قابل تعمیر است.
مثال:
The broken chair is mendable with a few tools.
معنی(example):
اشتباه او قابل اصلاح بود اگر به سرعت عمل میکرد.
مثال:
Her mistake was mendable if she acted quickly.
معنی فارسی کلمه mendable
:
قابل تعمیر، اصلاح یا بهبود.