معنی فارسی mender
A2تعمیرکار، فردی که اشیاء را تعمیر کرده و دوباره به کار میاندازد.
A person who repairs or fixes broken items.
- NOUN
example
معنی(example):
یک تعمیرکار کسی است که اشیای شکسته را تعمیر می کند.
مثال:
A mender is someone who repairs broken items.
معنی(example):
تعمیرکار به سرعت لاستیک دوچرخهام را تعمیر کرد.
مثال:
The mender quickly fixed my bicycle tire.
معنی فارسی کلمه mender
:
تعمیرکار، فردی که اشیاء را تعمیر کرده و دوباره به کار میاندازد.