معنی فارسی menially
B1به معنای انجام کارها به صورت حاشیهای و کممهارت.
In a manner that relates to menial work; low-skilled.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به مدت چند سال به صورت حاشیهای در کارخانه کار کرد.
مثال:
He worked menially at the factory for several years.
معنی(example):
او به طور حاشیهای تمامی وظایف لازم را پذیرفت.
مثال:
Menially, she accepted all the required duties.
معنی فارسی کلمه menially
:
به معنای انجام کارها به صورت حاشیهای و کممهارت.