معنی فارسی mergence
B1ادغام، عمل ترکیب یا یکپارچهسازی دو یا چند عنصر.
The act of merging or the state of being merged, often used in ecological contexts.
- NOUN
example
معنی(example):
ادغام دو رودخانه یک چشمانداز زیبا ایجاد کرد.
مثال:
The mergence of the two rivers created a beautiful landscape.
معنی(example):
ادغام در اکوسیستمها میتواند به تنوع زیستی بیشتری منجر شود.
مثال:
Mergence in ecosystems can lead to increased biodiversity.
معنی فارسی کلمه mergence
:
ادغام، عمل ترکیب یا یکپارچهسازی دو یا چند عنصر.