معنی فارسی merismatic
B1به رویکردهایی اطلاق میشود که بر اساس مریکس ایجاد شدهاند.
Refers to approaches based on merism.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
رویکرد مریکوماتیک در این مطالعه نوآورانه بود.
مثال:
The merismatic approach was innovative in the study.
معنی(example):
دانشمندان روششناسی مریکوماتیک را ستودند.
مثال:
Scholars praised the merismatic methodology.
معنی فارسی کلمه merismatic
:
به رویکردهایی اطلاق میشود که بر اساس مریکس ایجاد شدهاند.