معنی فارسی meristem

B2

بخشی از گیاه که شامل سلول‌های تقسیم‌پذیر است و معمولاً در انتهای ساقه‌ها و ریشه‌ها قرار دارد.

A region of plant tissue consisting of undifferentiated cells capable of division and growth.

noun
معنی(noun):

The plant tissue composed of totipotent cells that allows plant growth.

example
معنی(example):

مرستیوم مسئول رشد گیاهان است.

مثال:

The meristem is responsible for the growth of plants.

معنی(example):

دانشمندان مرستیوم را مطالعه می‌کنند تا بفهمند گیاهان چگونه رشد می‌کنند.

مثال:

Scientists study the meristem to understand how plants grow.

معنی فارسی کلمه meristem

: معنی meristem به فارسی

بخشی از گیاه که شامل سلول‌های تقسیم‌پذیر است و معمولاً در انتهای ساقه‌ها و ریشه‌ها قرار دارد.