معنی فارسی meritocratic

B2

وابسته به شایسته‌سالاری، جایی که افراد بر اساس شایستگی‌ها و تلاش‌هایشان شناخته و پاداش داده می‌شوند.

Relating to a system in which advancement is based on individual ability or achievement.

adjective
معنی(adjective):

Pertaining to a meritocracy.

example
معنی(example):

این سازمان فرهنگ شایسته‌سالاری را ترویج می‌کند که در آن کار سخت پاداش داده می‌شود.

مثال:

The organization promotes a meritocratic culture where hard work is rewarded.

معنی(example):

یک سیستم شایسته‌سالار می‌تواند به نوآوری بیشتر منجر شود.

مثال:

A meritocratic system can lead to greater innovation.

معنی فارسی کلمه meritocratic

: معنی meritocratic به فارسی

وابسته به شایسته‌سالاری، جایی که افراد بر اساس شایستگی‌ها و تلاش‌هایشان شناخته و پاداش داده می‌شوند.