معنی فارسی merocelic

B2

مروسل، اشاره به ویژگی یا شرایط مرتبط با مروسل.

Relating to or characteristic of a merocele.

example
معنی(example):

وضعیت مروسل نیاز به نظارت دقیق دارد.

مثال:

The merocelic condition requires careful monitoring.

معنی(example):

او در تحقیقاتش به ساختارهای مروسل پرداخته است.

مثال:

He studied merocelic structures in his research.

معنی فارسی کلمه merocelic

: معنی merocelic به فارسی

مروسل، اشاره به ویژگی یا شرایط مرتبط با مروسل.