معنی فارسی meromorphic
B2تابع مرومورف، تابعی است که به جز در تعدادی از نقاط خاص (که به آنها قطب گفته میشود) دارای مشتقات تحلیلی است.
A function that is holomorphic on an open subset of the complex plane except for a set of isolated points, which are poles.
- NOUN
example
معنی(example):
یک تابع مرومورف دارای قطبها است اما در غیر این صورت تحلیلی است.
مثال:
A meromorphic function has poles but is otherwise analytic.
معنی(example):
در تحلیل مختلط، توابع مرومورف به طور گستردهای مطالعه میشوند.
مثال:
In complex analysis, meromorphic functions are studied extensively.
معنی فارسی کلمه meromorphic
:
تابع مرومورف، تابعی است که به جز در تعدادی از نقاط خاص (که به آنها قطب گفته میشود) دارای مشتقات تحلیلی است.