معنی فارسی meronym

B2 /ˈmɛɹənɪm/

اصطلاحی در زبان‌شناسی که به جز صدقه یک واژه بزرگتر اشاره دارد.

A word that denotes a part of something.

noun
معنی(noun):

A term used to denote a thing that is a part of something else.

مثال:

"Wheels" is a meronym of the word "automobile".

example
معنی(example):

یک 'پا' جزئی از 'صندلی' است.

مثال:

A 'leg' is a meronym of a 'chair'.

معنی(example):

در زبان‌شناسی، واژه‌هایی مانند 'چرخ' به عنوان جزء واژه 'ماشین' عمل می‌کنند.

مثال:

In linguistics, words like 'wheel' serve as meronyms for 'car'.

معنی فارسی کلمه meronym

: معنی meronym به فارسی

اصطلاحی در زبان‌شناسی که به جز صدقه یک واژه بزرگتر اشاره دارد.