معنی فارسی meschantly
B1رفتاری که به معنای سرکشی و نادیده گرفتن قوانین یا هنجارها است.
In a rebellious or defiant manner, often neglecting rules or norms.
- OTHER
example
معنی(example):
او به طور مشچانتانه عمل کرد و تمام قوانین را نادیده گرفت.
مثال:
She acted meschantly, disregarding all the rules.
معنی(example):
نگرش مشچانتانه او همه را در رویداد حیرتزده کرد.
مثال:
His meschantly attitude shocked everyone at the event.
معنی فارسی کلمه meschantly
:
رفتاری که به معنای سرکشی و نادیده گرفتن قوانین یا هنجارها است.