معنی فارسی mesenchymal
B2مزانشیمی، مربوط به تودههای بافتی که میتوانند به سلولهای بافتی خاص تبدیل شوند.
Relating to mesenchyme, especially in the context of stem cells.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سلولهای بنیادی مزانشیمی پتانسیل تبدیل به ردههای مختلف سلولی را دارند.
مثال:
Mesenchymal stem cells have the potential to differentiate into different cell lineages.
معنی(example):
دانشمندان در حال کاوش در کاربردهای سلولهای مزانشیمی در پزشکی ترمیمی هستند.
مثال:
Scientists are exploring the applications of mesenchymal cells in regenerative medicine.
معنی فارسی کلمه mesenchymal
:
مزانشیمی، مربوط به تودههای بافتی که میتوانند به سلولهای بافتی خاص تبدیل شوند.