معنی فارسی mesodermic
B2مربوط به مزودرم، لایه میانی که در تشکیل بافتهای مختلف نقش دارد.
Related to the mesoderm, the middle layer that contributes to the formation of various tissues.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بافتهای مزودرمی به ارائه حمایت و ساختار کمک میکنند.
مثال:
Mesodermic tissues help provide support and structure.
معنی(example):
پژوهشگران به بررسی تمایز مزودرمی در جنینها میپردازند.
مثال:
Researchers study mesodermic differentiation in embryos.
معنی فارسی کلمه mesodermic
:
مربوط به مزودرم، لایه میانی که در تشکیل بافتهای مختلف نقش دارد.