معنی فارسی mesoscales
B1نظمهای جوی یا پدیدههایی که اندازه آنها میان مقیاسهای محلی و مقیاسهای بزرگتر قرار دارد و تأثیرات مهمی بر آب و هوا دارند.
Referring to atmospheric phenomena that are intermediate in scale, influencing weather patterns at local and regional levels.
- noun
noun
معنی(noun):
A scale of intermediate size.
example
معنی(example):
مترولوژیستها الگوهای آب و هوایی مقیاس میانه را تجزیه و تحلیل میکنند.
مثال:
Meteorologists analyze mesoscale weather patterns.
معنی(example):
مطالعه پدیدههای مقیاس میانه به بهبود پیشبینیهای آب و هوا کمک میکند.
مثال:
The study of mesoscale phenomena helps improve weather forecasts.
معنی فارسی کلمه mesoscales
:
نظمهای جوی یا پدیدههایی که اندازه آنها میان مقیاسهای محلی و مقیاسهای بزرگتر قرار دارد و تأثیرات مهمی بر آب و هوا دارند.