معنی فارسی messenger boy
B1پسری که وظیفه دارد پیامها یا بستهها را به افراد دیگر منتقل کند.
A boy employed to carry messages or packages to designated individuals.
- NOUN
example
معنی(example):
پسر پیامرسان بسته را به دفتر من آورد.
مثال:
The messenger boy brought the package to my office.
معنی(example):
یک پسر پیامرسان روزی پیامها را در شهر تحویل میداد.
مثال:
A messenger boy used to deliver messages in the city.
معنی فارسی کلمه messenger boy
:
پسری که وظیفه دارد پیامها یا بستهها را به افراد دیگر منتقل کند.