معنی فارسی metagalactic

B2

متاگالاکتیک به ویژگی‌ها و مشاهدات مربوط به کهکشان‌ها و روابط میان آن‌ها در مقیاس‌های بزرگ اطلاق می‌شود.

Referring to the vast distances and relationships between galaxies.

example
معنی(example):

فاصله متاگالاکتیک بین کهکشان‌ها می‌تواند بسیار زیاد باشد.

مثال:

The metagalactic distance between galaxies can be vast.

معنی(example):

نجوم‌دانان تابش پس‌زمینه متاگالاکتیک را در جهان اندازه‌گیری می‌کنند.

مثال:

Astronomers measure the metagalactic background radiation in the universe.

معنی فارسی کلمه metagalactic

: معنی metagalactic به فارسی

متاگالاکتیک به ویژگی‌ها و مشاهدات مربوط به کهکشان‌ها و روابط میان آن‌ها در مقیاس‌های بزرگ اطلاق می‌شود.