معنی فارسی metamorphosical
B1مربوط به شرایطی که تغییر و تحول را بیان میکند.
Relating to the conditions or phenomena of transformation.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
هنر او تم متامورفوزیک تغییر و رشد را نشان داد.
مثال:
Her art showed a metamorphosical theme of change and growth.
معنی(example):
این رمان ایدههای متامورفوزیکی درباره هویت را بررسی میکند.
مثال:
The novel explores metamorphosical ideas about identity.
معنی فارسی کلمه metamorphosical
:
مربوط به شرایطی که تغییر و تحول را بیان میکند.