معنی فارسی metastably

B1

به حالت یا شرایطی اشاره دارد که در آن یک سیستم به طور موقت پایدار است.

In a manner relating to or characterized by metastability.

example
معنی(example):

این ماده به‌صورت متاستابل تا زمان مختل شدن وجود دارد.

مثال:

The substance exists metastably until disturbed.

معنی(example):

هنگامی که گرم می‌شود، ماده ممکن است از حالت متاستابل به یک حالت پایدار تغییر کند.

مثال:

When heated, the material may change from metastably to a stable state.

معنی فارسی کلمه metastably

: معنی metastably به فارسی

به حالت یا شرایطی اشاره دارد که در آن یک سیستم به طور موقت پایدار است.