معنی فارسی metempirically
C2به معنای در نظر گرفتن یا بررسی مفاهیم یا نظریات فراتر از دادههای تجربی.
In a manner that considers or evaluates concepts beyond empirical data.
- ADVERB
example
معنی(example):
این فرضیه بهطور متامپریک ارزیابی شد.
مثال:
The hypothesis was evaluated metempirically.
معنی(example):
او بهطور متامپریک به مشکل نزدیک شد و عواملی فراتر از قابل اندازهگیری را در نظر گرفت.
مثال:
He approached the problem metempirically, considering factors beyond the measurable.
معنی فارسی کلمه metempirically
:
به معنای در نظر گرفتن یا بررسی مفاهیم یا نظریات فراتر از دادههای تجربی.